گفتگوی خواندنی با مردی که از فضا پرید، کاش در لبه فضا می ماندم

به گزارش مجله پارمیسفان، به گزارش خبرنگاران، استیس سوار بر بالنی مملو از گاز هلیوم و درحالی که تنها لباس فضانوردی بر تن داشت به لایه استراتوسفر زمین و از آنجا سقوط آزادش را آغاز کرد. او لحظاتی بعد سرعت صوت را هم شکست و به سرعت خیره کننده 1322 کیلومتر بر ساعت هم رسید.

گفتگوی خواندنی با مردی که از فضا پرید، کاش در لبه فضا می ماندم

در زیر گفتگوی کوتاه وی با نشریه پاپیولار ساینس را می خوانید. او از تجربه هیجان انگیزی می گوید و اینکه حالا می توان به توسعه گردشگری فضایی امیدوار بود.

*اصولا چرا به دنبال چنین تجربه ای بودید؟

من یک خلبانم و در عین حال به عنوان چترباز و یک مهندس هم فعالیت دارم. بدون شک پروژه پرش از لبه فضا را باید تلفیقی از این سه مقوله دانست.

*آیا از ابتدا به فکر ثبت رکورد هم بودید؟

در واقع این موضوع در گوشه ای از ذهنم قرار داشت اما هدف اصلی این بود که سیستمی را تجربه کنم که از حیات در جایی مانند لایه استراتوسفر محافظت می کرد. با این حال ثبت رکوردی تاریخی نیز همواره بخشی از افکارم بود.

* منظور از سیستم محافظ حیات همان لباس فضانوردی بود که بر تن داشتید. چه احساسی از پوشیدن آن لباس داشتید؟

واقعیت این است که لباسی بسیار سنگین و بزرگ بود. اما همه تدابیری که با تکیه بر این لباس اندیشیده شده بود صرفا برای حفاظت از جانم بود. حرکت در چنین لباسی به سختی صورت می گیرد به طوریکه نمی توانید کارهای ساده را همانطور که بر روی زمین و به راحتی انجام می دهید تجربه کنید.

ما لحظه بلندشدنتان از روی زمین را مشاهده کردیم. از آن لحظات بگویید.

به طور کلی بالن ها مکانیسم جالب توجهی در فرآیند برخاستن از زمین دارند. همه چیز متعادل و آرام صورت می گیرد و خبری از لرزش نیست. در واقع این مکانیسم بسیار متفاوت از لحظه برخاستن هواپیما از روی باند فرودگاه است. حتی نمی توان حس برخاستن از زمین با بالن را با حال و هوای قرار دریافت در آسانسور مقایسه کرد زیرا اینجا خبری از شتاب دریافت هم نیست.

در حین اوج دریافت چه چیزهایی برایتان جالب بود؟

بالن به آرامی اوج می گرفت و رفتار آن کاملا قابل پیش بینی بود و به همین دلیل بدون هیچ دغدغه ای به اطراف نگاه می کردم و لذت می بردم. در ادامه به جایی می رسید که انحنای زمین را تشخیص می دهید و اگر اندکی بالاتر را نگاه کنید سیاهی فضا را هم مشاهده خواهید کرد. همزمان که بالاتر می روید تغییر رنگ نور در لایه های مختلف اتمسفر را مشاهده می کنید.

و از زمانی صحبت کنید که به ارتفاع 40 کیلومتری زمین رسیدید؟

در اینجا باید از مفهومی به نام اثر جدا شدن صحبت کنم. درواقع صحبت از زمانی است که به اوج پرواز رسیده اید و حالا همه چیز برای بازگشت آماده است اما شاید ترجیح می دهید همچنان در آن حال باقی بمانید. زمانی که به ارتفاع 40 کیلومتری زمین رسیدم این امکان برایم مهیا بود که تا یک ساعت در همان حالت به صورت معلق در فضا بمانم اما فکر نکنم بیش از 5 دقیقه آن شرایط را تجربه کرده باشم. با این حال اکنون به خود می گویم که شاید می توانستم اندکی بیشتر در آن ارتفاع باقی بمانم.

*از حس و حالتان در زمان آغاز سقوط آزاد صحبت کنید.

با زمین ارتباط رادیویی داشتم و شخصی برایم شمارش معکوس را می خواند: 5،4،3،2 و یک. سقوط آزاد آغاز شد اما نکته اینجاست که وقتی در جاذبه صفر هستید سقوط کردن را به معنای آنچه که در زمین روی می دهد تجربه نمی کنید. شرایط مانند زمانی است که در استخر قرار دارید.

منبع: خبرگزاری مهر
انتشار: 12 فروردین 1399 بروزرسانی: 6 مهر 1399 گردآورنده: parmisfun.ir شناسه مطلب: 855

به "گفتگوی خواندنی با مردی که از فضا پرید، کاش در لبه فضا می ماندم" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "گفتگوی خواندنی با مردی که از فضا پرید، کاش در لبه فضا می ماندم"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید